فربدفربد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

فربد جوجو، پسر مامان

سلم من دیگه بزرگ شدم دلم خواست اسممو تغییر بدم ولی این اسم متعلق به مامانم هست بنابراین اسم فربده

تموم شد

تازگی ها وقتی همه غذات رو می خوری می گم تموم شد و تو هم می گی ته ، عاشق ته گفتنتم من . به توپ هم می گی تو  همه بچه ها از بابا و مامان و آب شروع می کنند جیگرتو بخورم خام خاممممممممممممممممم بعضی وقت ها که گریه می کنی حواست رو با یه چیزایی پرت می کنم مثلا عکس رو لباست یا عکس روی دیوار و بادکنک و چیزهای دیگه و تو هم این ترفند رو برای من به کار می بری وقتی کار بد می کنی و من بهت اخم می کنم و دعوات می کنم میخواهی حواس منو پرت کنی و ابروهاتو بالا میدی و چشات رو گرد می کنی و عکس رو لباس و یا چیزهای دیگه رو به من نشون می دی. ای وروجک   ...
17 بهمن 1390

برف میاد

  وای خدا پسر گلم رفته برف بازی این اولین باری بود که از نزدیک برف رو می دیدی یک کم که بازی کردی سردت شد و خواستی که بغلت کنم و از اونجا بریم . دورت بگردم مممممممممممممممممن الهی .   ...
3 بهمن 1390

پسر گلم چه کارهایی یاد گرفتی

  یاد گرفتی چشم چشم دو ابرو رو وقتی برات می خونم روی صورت نشون بدی تمام اعضاء بدنت رو تقریبا یاد گرفتی وقتی بهت می گم مم بده بخورم با نوک انگشتت از شکمت می کنی و میذاری تو دهنم یکی دیگه از بازی های فکری رو تونستی کامل کنی ( جورچین عکس ها، باید عکس های مشابه رو سر جاشون بذاری ) تلفن که زنگ می زنه خودت جواب میدی ابرو هاتو بالا و پایین میندازی حداقل نصف غذا رو با قاشق توی دهنت می بری  و بقیه رو می ریزی روی زمین آب خوردن با لیوان رو کامل یاد گرفتی  وقتی آب می خواهی مثل قرقره کردن آب تو دهن از خودت صدا در میاری ، و تند تند میگی قله قله قله قله     &nbs...
3 دی 1390
1